Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین - امید بهاری: کارشناسان عقیده دارند «پیشگیری» از اعتیاد بهتر از درمان بوده و می‌تواند به نحو چشمگیر از خسارت‌های روحی و روانی به فرد و خانواده و جامعه جلوگیری کند. قطعاً آنهایی که در طول زندگی‌شان به هر دلیل به دام اعتیاد گرفتار شده‌اند و عبور از این راه پر پیچ و خم وحشتناک را پیموده‌اند و به تقدیر الهی از روزنه نور و امید، تولدی دوباره یافتند، راویان خوب و قابل اعتمادی برای افراد گرفتار در دام اعتیادند و می‌توانند باعث ایجاد امید، نجات در دل خانواده‌های افراد معتاد شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

«امیرحسین فتح‌اللهی» متولد سال ۱۳۵۹، ساکن محله استادمعین، از چهره‌های سابق ورزشی کشورمان است. وی سال‌ها عضو تیم‌ملی فوتبال رده نوجوانان و جوانان بوده و با فوتبالیست‌هایی چون پیروز قربانی و حامد کاویانپور همبازی بوده و دوران پر فراز و نشیبی را گذرانده است. چند ماهی می‌شود که از دام اعتیاد رها شده و به دامن گرم خانواده‌اش برگشته است. وی در گفت‌وگویی صمیمانه از مسیر تباهی و روزنه امیدش صحبت کرد که در ادامه می‌خوانید.  

 از وضعیت خانواده‌تان بگویید، موقعیت شما چگونه بود؟  


در یک خانواده کاملاً مقید و مذهبی بزرگ شدم. پدرم از جانبازان سرافراز کشور است. فرزند بزرگ خانواده‌ام و به جز من ۲ برادر کوچک‌تر دارم. از لحاظ مالی و اقتصادی در شرایط خوبی هستیم وتا به حال هیچ کمی و کسری در زندگی نداشته‌ام و خانواده‌ام از لحاظ مالی واقتصادی کاملاً حمایتم کرده‌اند.  


 معمولاً خانواده‌ها برای فرزند بزرگ‌تر توجه ویژه‌ای قائلند. شاید همین موضوع باعث شد که به سمت و سوی ورزش بروید.  


بله، آنها در زمینه ورزش تشویقم می‌کردند. در دوره دانش‌آموزی توسط یکی از مربی‌های فوتبال آقای «حقیقیان» به سمت فوتبال کشیده شدم. مدتی نگذشته بود که با حمایت مربی‌ام وارد تیم‌ملی نوجوانان شدم. البته قبل از ورود به تیم‌ملی، چند سال در تیم پاس تهران توپ زدم. تا اینکه وارد رده بالاتری شدم و به‌صورت بازیکن ثابت در تیم‌ملی جوانان بازی کردم. در طول دوران ورزشی‌ام در ۴ بازی تیم‌ملی نوجوانان و در ۲ بازی تیم‌ملی جوانان را همراهی کردم، اما این افتخار ادامه پیدا نکرد.  


 آیا در فوتبال به بن‌بست رسیدید؟  


با دیگر اعضای تیم فوتبال در حال تمرین بودم، شیطنت زیادی کردم که باعث شد از ناحیه پا جراحت و آسیب‌دیدگی زیادی ببینم. این حادثه برای من آنقدر تلخ بود که مجبور شدم فوتبال را برای همیشه کنار بگذارم. طاقت شکست را نداشتم و نمی‌توانستم قبول کنم که با یک آسیب دیدگی، فراموش شدم و مدام با خود کلنجار می‌رفتم.  


 یعنی شکست ورزشی باعث شد به سمت اعتیاد بروید؟  


با کوچک‌ترین اتفاق و حادثه، رفتاری افراط و تفریحی داشتم. بیشتر از چیزی که حقم بود، می‌خواستم. در دوره جوانی مصرف مواد را شروع کرده بودم و به آن عادت داشتم. وقتی که دچار آسیب‌دیدگی در فوتبال شدم، در مصرف آن زیاده روی می‌کردم این ماجرا تا زمان ازدواج ادامه داشت تا اینکه همسرم پس از مدتی در دادگاه درخواست طلاق داد و از من جدا شد.  


 علت جدایی‌تان چه بود؟  


من تا ۲۲ سالگی به یک معتاد تمام عیار تبدیل شده بودم. اصلاً حالت عادی و طبیعی نداشتم. با اینکه همسرم را خیلی اذیت و آزار می‌دادم، تلاش می‌کرد که من را نجات دهد، اما نشد.  


 پس از ترک همسرتان چه کار کردید؟  


نزد خانواده‌ام برگشتم. آنها خیلی زجر کشیدند. بارها من را به پزشک بردند اما به درمان اهمیت نمی‌دادم، چون بیماری‌ام را نمی‌شناختم و برای ترک آن انگیزه‌ای نداشتم. اما روز به روز با مصرف آن، دعوا و درگیری‌ام در کوچه و خیابان زیادتر می‌شد، طوری که به بچه شرور منطقه تبدیل شدم.  


 چطور به سمت مصرف مواد مخدر روی‌آورید؟  


در محله‌مان کسی بود که به مصرف مواد سیاه اعتیاد داشت. او پیشنهاد داد، موادمصرف کنم تا آرامش روحی پیدا کنم و آرام‌تر شوم. به ظاهر چنین بود که پس از ماه‌ها مصرف مواد مخدر (تریاک) به جوانی آرام و متین تبدیل شده بودم و رضایت خانواده‌ام باعث شد که بیشتر از قبل‌ تریاک مصرف کنم.  


 ضرب‌المثل «از چاله در آمدن و به چاه افتادن» درباره شما مصداق پیدا می‌کند؟  


بله، این وضعیت ادامه داشت تا اینکه ازمصرف نیم گرم‌ تریاک در روز به مصرف ۵ گرم در روز رسیدم. یعنی در ۲۹ سالگی به فرد تریاکی تبدیل شدم.  


 آیا در زمان مصرف‌ تریاک با دیگر مواد مخدر آشنا شدید؟  


متأسفانه، شرایط منطقه ما طوری است که انواع و اقسام مواد مخدر در اختیار مصرف‌کننده قرار می‌گیرد. شیشه، سیگار، هروئین و... چه فرقی می‌کند همه آسیب زا و تخریب گرند.  


 خانواده‌تان با شما چه رفتاری داشتند؟  


چند بار من را برای ترک اعتیاد به کمپ بردند، اما از آنجا فرار کردم. ۲ مرتبه به دلیل مسمومیت ناشی از مصرف‌ تریاک به کما رفتم، اما با تلاش پزشکان نجات پیدا کردم.  


 خانواده‌تان با حضورشما در خانه مخالفتی نداشتند؟  


اصلا، اما من از آنها خجالت می‌کشیدم. به خاطر همین مدتی به‌عنوان کارتن‌خوابی در گوشه و کنار خیابان‌ها و بزرگراه‌ها زندگی کردم و خانواده‌ام از من خبر نداشتند تا اینکه برای خرید مواد مخدر به یکی از نقاط آلوده تهران رفته بودم که یک درگیری باموادفروشان من را بیدار کرد.  


 ماجرا چه بود؟  


درست است که معتاد شده بودم، اما برای خودم تعصباتی دارم. روزی که برای خرید مواد مخدر رفته بودم، خانم معتادی برای خرید مواد مخدر به فروشند مواد مراجعه کرده بود. گویا پول به اندازه کافی نداشت و فروشنده به او توهین کرد. با دیدن این وضعیت، تحملم را از دست دادم و سیلی محکمی به گوش فروشنده زدم. پس از آن درگیری شدیدی شد و من زخمی شدم. اما خوشحال بودم که نگذاشتم فرد مواد فروش به نیت شومش برسد. پس از آن این اتفاق را در ذهنم مرورکردم. اعتیاد می‌توانست به آبرو و ناموس جامعه آسیب برساند و اینها را با خودم می‌گفتم و با صدای بلند گریه می‌کردم تا اینکه مقابل در خانه‌مان رسیدم.  


 خانواده‌تان با دیدن شما چه برخوردی نشان دادند؟  


پدر و مادرم با آغوش گرم من را پذیرفتند. یادم هست که همان روز مادرم کنار سجاده‌اش نشسته بود و در حال نماز و دعا می‌خواست که من نجات پیدا کنم. گریه‌های سر سجاده مادرم باعث شد تا غبار چشمانم پاک شوند.  


 از مدت زمانی که زندگی دوباره‌ای آغاز کردید، صحبت کنید.  


پدرم با افتخار نام مرا صدا می‌زند، احساس غرور می‌کنم. امروز امیر حسین، قدر نعمت‌های دور و برش رامی داند و خدا را شکر می‌کنم.  


 درباره مصرف مواد مخدر چه آگاهی به دست آورده‌اید؟  


زور مواد مخدر زیاد است. ورزشکار، دکتر، مهندس، پولدار و فقیر نمی‌شناسد. باید قبول کنیم که از مواد مخدر شکست می‌خوریم، پس نباید با آن دست و پنجه نرم کنیم.  

_________________________________________________________

* منتشر شده در همشهری محله منطقه ۹ به تاریخ ۱۳۹۳/۰۴/۲۵

کد خبر 766812 برچسب‌ها اعتیاد - معتاد اعتیاد - مواد مخدر

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: اعتیاد معتاد اعتیاد مواد مخدر خانواده تان خانواده ام مصرف مواد مواد مخدر تیم ملی باعث شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۹۸۲۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای عجیب قتل حسین به دست «ع» گدا

مردی که ساقی محل بوده و مشتری دائمی خود را به قتل رسانده بود، نه در بازجویی و نه در دادگاه اعتراف نکرد و منکر همه چیز شد، اما قضات رای به قصاص او دادند و با تایید این حکم در دیوان عالی، متهم در یک‌قدمی چوبه دار قرار گرفت.

به گزارش همشهری آنلاین، این ماجرای تلخ نیمه شب پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ هنگامی در شهر مرزی سرخس آغاز شد که سرنشینان یک خودرو پیکر نیمه جان و خون‌آلود مردی را شبانه کنار در منزلی داخل یک کوچه انداختند و از محل گریختند.

لحظاتی بعد اهالی منزل که صدای برخورد شیئی با در حیاط را شنیده بودند، سراسیمه از خانه بیرون آمدند و با پیکر فردی به نام «حسین-س» روبه‌رو شدند که از سر و گوش وی خون می‌ریخت. آنها با دیدن وضعیت وخیم این مرد بلافاصله به وی آب نوشاندند و با امدادگران اورژانس تماس گرفتند.

زمان به کندی سپری می‌شد و بستگان و اطرافیان مرد مجروح دقایق سختی را با اضطراب و نگرانی می‌گذراندند تا اینکه خودروی اورژانس و نیرو‌های کلانتری از راه رسیدند و پیکر خون‌آلود را در حالی به بیمارستان لقمان حکیم انتقال دادند که مرد مجروح در پاسخ به این سوال اطرافیانش که چه کسی تو را به این روز انداخت، نام مرد معروف به «گدا و پسرش» را بر زبان راند و گفت:آن‌ها مرا با چوب زدند.

در حالی که تحقیقات گسترده نیرو‌های انتظامی با دستورات قضایی برای ریشه یابی این ماجرای تلخ و دستگیری مرد معروف به گدا که نام شناسنامه‌ای دیگری داشت، آغاز شده بود، اقدامات درمانی به دلیل کمبود برخی امکانات تخصصی در سرخس به نتیجه نرسید و حسین-س به بیمارستانی در مشهد منتقل شد، اما او بعد از حدود یک ماه که در کما به سر می‌برد، چشمانش را گشود و برای مراقبت‌های ویژه به منزل یکی از بستگانش در مشهد رفت، اما چند روز بعد جان سپرد و بدین ترتیب پرونده مذکور رنگ جنایت گرفت.

کنکاش‌های پلیس سرخس در این باره با دستگیری گدا در حالی وارد مرحله جدیدی شد که تحقیقات نشان داد او از توزیع‌کنندگان مواد مخدر است و حسین نیز در حالی برای خرید مواد مخدر نزد او رفته بود که فقط مشتی پول خرد (سکه) در دست داشت.

یکی از مطلعان در این باره به پلیس گفت: من صدای ریخته شدن سکه‌ها روی زمین را شنیدم که موجب درگیری لفظی بین مرد معتاد و ساقی محل شده بود. به همین خاطر هم یک اسکناس هزار تومانی به او دادم تا مواد مخدر را به مرد معتاد بدهد.

در حالی که پزشکی قانونی نیز علت مرگ حسین-س را خونریزی مغزی بر اثر ضربه اصابت جسم سخت تشخیص داده بود، متهم «ع-ز» (ساقی محل) هرگونه درگیری خود با مرد معتاد را انکار کرد و مدعی شد که او فقط ظهر روز حادثه برای خرید تریاک به منزل او مراجعه کرده است.

وی در ادامه اعترافات خود مدعی شد شب حادثه برای خرید میوه و دیگر مایحتاج زندگی بیرون از منزل بوده و ساعت ۲۳ به منزلش رفته است. بررسی‌های بیشتر نشان داد که ماجرای رها شدن پیکر خون‌آلود ساعت ۲۳:۴۵ به پلیس گزارش شده است.

با توجه به تحقیقات تکمیلی در دادسرای عمومی و انقلاب سرخس، این پرونده جنایی با کیفرخواست صادر شده به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات با تجربه مورد رسیدگی قرار گرفت. در جلسات محاکمه که به ریاست قاضی هادی دنیا دیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی در مشهد برگزار شد، گدا و پسرش پای میز عدالت نشستند تا به همراه وکلای خود از اتهام قتل عمدی دفاع کنند.

با توجه به حساسیت این پرونده پیچیده جنایی که به کلافی سردرگم می‌ماند، واکاوی تخصصی از سطر به سطر اوراق آن آغاز شد. در نهایت قضات دادگاه سرنخ اصلی آن را در حالی به دست گرفتند که ساقی محل در برابر دلایل انکارناپذیر و استنادات دقیق دادگاه، حیرتزده به وکلا می‌نگریست تا شاید راه چاره‌ای بیابند.

در همین حال قاضی «دنیادیده» به محتویات پرونده و اظهارات شاهدان و مطلعان اشاره کرد که یکی از آنها گفته بود: وقتی ماجرای کتک‌کاری و ضرب و جرح «حسین-س» را شنیدم بلافاصله شبانه به منزل گدا (ع-ر) رفتم که خودروی او مقابل منزلش پارک بود. زمانی که دستم را روی کاپوت خودرو گذاشتم هنوز داغ بود که نشان می‌داد او دقایقی قبل از خودرو استفاده کرده است.

در همین حال یکی از شهود درباره ماجرای شب حادثه به قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گفت: آن شب من مشغول لحاف‌دوزی بودم که فردی با من تماس گرفت و از رها شدن پیکر حسین-س (یکی از بستگانم) خبر داد. وقتی به محل رسیدم آمبولانس اورژانس و پلیس ۱۱۰ هم آمده بودند. از حسین پرسیدم چه کسی تو را زد، او گفت: گدا و فرزندش مرا جای دیگری زدند و با خودرو به اینجا آوردند! من هم بلافاصله با شنیدن نام گدا به در منزل او رفتم که دیدم جلوی در منزلش خیس است، یعنی آب ریخته بودند. وقتی زنگ منزل را به صدا درآوردم، پسرش گفت پدرم خانه نیست، ولی ناگهان پدر او (ع-ز) از در پارکینگ بیرون آمد و با اخم به من گفت با چه کسی کار داری؟ گفتم من از بستگان حسین هستم. او اینجا آمده است؟ گدا در پاسخ گفت یک بار ظهر آمد و تریاک گرفت و یک بار هم نیم ساعت قبل اینجا آمد و بعد از خرید تریاک رفت.

درحالی که ساقی محل فروش مواد مخدر به مرد معتاد را تایید می‌کرد و او را از مشتریان خود می‌دانست، باز هم بر طبل انکار می‌کوبید و همچنان به تناقض‌گویی‌های خود با جملاتی مانند «کی گفته؟» ادامه می‌داد تا اینکه همه ماجرا را در آخرین دفاعیات خود منکر شد. اما قضات شعبه ششم دادگاه که با طمانینه و آرامش به اظهارات متهمان گوش می‌دادند، در نهایت پس از مشورت‌های قضایی رای خود را در این باره صادر کردند.

در این رای که به امضای قاضی هادی دنیادیده (رئیس شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی) رسیده، آمده است به نظر دادگاه حسین-س (مقتول) برای خرید مواد مخدر به متهم (ع-ز) مراجعه کرده که از مشتریان همیشگی او بوده ولی پولی به همراه نداشت. به همین خاطر و تحت تاثیر مواد مخدر برای متهم ایجاد مزاحمت کرده است تا جایی که متهم برای رهایی از مزاحمت‌های وی به قصد تنبیه او، نه به قصد قتل، با چوب به سر وی زده است و پس از مشاهده وخامت حال مرد مجروح و برای آنکه این موضوع دامنگیر وی نشود، او را با خودرو به در منزل یکی از بستگانش انتقال داده است تا آنها او را به بیمارستان برسانند و...

در ادامه این رای قاطع که به استدلال‌های دقیق و موشکافانه حقوقی و قضایی گره خورده به ضربه نوعا کشنده اشاره و تاکید شده است: «از آنجا که متهم قصد قتل نداشته، اما ضربه با چوب به سر نوعا کشنده تلقی می‌شود، بنابراین اتهام قتل عمدی وی منطبق بر موازین قانونی است...» به همین دلیل قضات دادگاه ع-ز (متهم) را به قصاص نفس محکوم کردند و رای به تبرئه فرزندش دادند چراکه دلایل کافی مبنی بر مشارکت وی در جنایت وجود نداشت.

با اعتراض متهم و وکلای مدافع به رای مذکور، این پرونده به شعبه چهارم دیوان عالی کشور ارسال شد و توسط قضات سپیدموی زیر ذره‌بین قضاوت قرار گرفت، اما آنها نیز با مطالعه دقیق محتویات پرونده به استدلال‌های موشکافانه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مهر تایید زدند و بدین ترتیب متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.

منبع: روزنامه خراسان

tags # اخبار حوادث سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند (تصاویر) کشف پرنده‌ عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!

دیگر خبرها

  • این دروغ را درباره کاهش افسردگی باور نکنید
  • (ویدئو) ماجرای سرقت لول‌های تریاک در سریال آینه عبرت | مواد مخدر آتقی واقعی بود!
  • ماجرای عجیب قتل حسین به دست «ع» گدا
  • (ویدئو) ماجرای کم شدن لول‌های تریاک در سریال آینه عبرت؛ مواد مخدر مصرفی آتقی واقعی بود!
  • مرگ اسرار آمیز دو جوان در پایتخت
  • فیلم | ماجرای کم شدن لول های تریاک در سریال آینه عبرت | مواد مخدر مصرفی آتقی واقعی بود!
  • برچیده شدن بزرگترین مرکز تجمع معتادان در منطقه ۷ تهران
  • پاکسازی فضا‌های بی دفاع شهری در منطقه ۱۹ تهران
  • ماجرای عکس یک ورزشکار زن با شهریار؛ او اصلا مدالی نداشته که به علی دایی تقدیم کند!
  • منیزیم را چه زمانی از روز مصرف کنیم؟